برنامه ریزی برای کار

از جمله مهمترین کارهایی که باید برای موفقیت در کسب و کار انجام شود، برنامه ریزی است. در واقع با وجود برنامه ریزی، مدیران کارهایی را که باید برای ماه ها و سال های آتی انجام دهند را مشخص و روشن میکنند. یک مدیر با برنامه ریزی می تواند با چشم باز قدم بردارد. او از عملکرد خود و نتایج آن آگاه است. برنامه ریزی به منظور آماده کردن شرکت برای رسیدن به اهداف مورد نظر است که در آن چندین المان مد نظر قرار می گیرد که عبارتند از: برآورد بودجه، تحقیق بازار و ارائه استراتژی، مشخص کردن محل قرارگیری سازمان، جهت‌گیری آن و چگونگی تامین منابع.

سازماندهی

دومین عملکرد مدیریت کسب و کار حول محور سازمان دهی می چرخد. به این معنا که مدیر باید مسئولیت های مورد نظر را تشخیص دهد و تمامی پرسنل شرکت را زیر نظر داشته باشد تا بتواند به نحو درست، تقسیم کار را انجام دهد. این کار با هدف استفاده بهینه از استعدادهای کارکنان و افزایش راندمان و بازدهی پرسنل صورت می گیرد که نتیجه آن به رشد کسب و کار نیز کمک می کند. سازماندهی شامل بازبینی سازمان، توسعه گروه‌های جدید و یا تعریف مشاغل جدید است.

انتخاب کارکنان

کارکنان و پرسنل شرکت نقش مهمی را در پیشبرد اصول شرکت و حرکت به سمت هدف را بر عهده دارند. مدیریت کسب و کار باید بتواند کارکنان را برای برعهده گرفتن وظایفشان آماده کند. از جمله مهمترین ویژگی های کارکنان می توان به داشتن روحیه و اخلاق برای کار  تیمی، مسئولیت پذیری، صداقت و سازگاری است که مدیر باید مطابق با این ویژگی ها کارکنان شایسته را انتخاب کند.

جهت دهی امور

همیشه امور شرکت بر وفق مراد نیست و هر لحظه ممکن است مشکلات و معضلاتی در پیش روی آن قرار بگیرد. از اینرو یکی از ویژگی های مهم یک مدیر توانا، داشتن انعطاف پذیری بالا برای مقابله با مشکلات و حل و برطرف کردن معضلات است. مدیر باید بتواند بین کارکنان و محیط کار بالانس ایجاد کند. جهت دهی به امور از یک سو به معنای حل مشکلات موجود است و از سوی دیگر به معنای تخصیص مناسب منابع و فراهم نمودن سیستم حمایتی است که مشکلات را برطرف کند. مدیر باید بتواند در زمان مشکلات به پرسنل و کارکنان روحیه بدهد و آنها را برای دستیابی به هدف شرکت یاری دهد.

کنترل

از دیگر ویژگی های یک مدیر توانا، توانایی کنترل است که در این صورت باید بتواند در تمامی مراحل کسب و کار از امور کیفی ارزیابی صحیح داشته باشد. به این معنا که مدیر تمامی امور شرکت را براساس یک نقشه استراتژیک دنبال می کند و سپس میان این امور مقایسه به عمل می آورد. هدف از این کار کاهش میزان انحراف و مشخص شدن نقاط مثبت و فرصت هاست. در مبحث کنترل مدیر به اموری همچون مدیریت اطلاعات، اندازه گیری عملکرد، تحلیل هزینه و … توجه می کند.

بودجه بندی

یکی دیگر از وظایف یک مدیر موفق توانایی بودجه بندی است که در مواقع بحرانی می تواند از شکست کامل ایده و کسب و کار پیشگیری کند. برای این کار دوره های آموزشی وجود دارد که شامل محاسبات، فاینانس و نرم افزارهای محاسباتی بودجه می باشد. مدیران با فراگیری این دوره ها می توانند در مواجهه با مشکلات و بحران های اقتصادی بهترین تصمیمات را اتخاذ نمایند.

داشتن مشاور

یکی از مهمترین ویژگی های شخصیتی مدیران موفق کسب و کارها، داشتن ذهن خلاق است. به طوری که یک مدیر نباید به تقلید و الگوبرداری صرف تکیه کند. بلکه باید خود موجد و سازنده طرح ها و الگوها باشد. در این صورت در مسیر کسب و کار متفاوت از رقبا و سایرین حرکت می کند و احتمال موفقیت آن بیشتر می شود. البته هر نوع خلاقیتی به موفقیت ختم نمی شود. بلکه باید ابتدا خلاقیت در موضع آزمون قرار بگیرد.

انعطاف پذیری

یک مدیر موفق کسی است که دارای انعطاف پذیری بالایی باشد. با توجه به اینکه دنیای مدرن امروز مدام در حال تغییر و تحول است، ناتوانایی در همراهی با تحولات منجر به سقوط می شود. عقب ماندن از این تحولات ممکن است کسب و کار را با شکست مواجه کند. بنابراین یک مدیر موفق باید بتواند به طور مداوم با تحولات گام بردارد.